ب ای ها

وبلاگ رسمی بروبچ ب سمپاد رشت

ب ای ها

وبلاگ رسمی بروبچ ب سمپاد رشت

پرکاربرد ترین واژه ها


«ووووزلا» واژه‌ای که با جام جهانی فوتبال وارد دایره واژگان مردم شد و برای یک ماه در زبان‌ها می‌گشت پرکاربردترین واژه سال 2010 شد.


به گزارش ستاره باران و به نقل از  خبرآنلاین، طبق تحقیق جدیدی که «دیده‌بان جهانی زبان» انجام داده و گزارشی که روز یکشنبه منتشر کرد دو واژه «ووووزلا» و «Spillcam» (اشاره به تصویر ویدیویی که نشت نفت در خلیج مکزیک را نشان می‌داد) برترین واژگان سال گذشته میلادی بودند.


«Refudiate» واژه‌ای که سارا پالین با ترکیب «refute» به معنای تکذیب و «repudiate» به معنای انکار خلق کرد نیز در فهرست 10 واژه برتر سال 2010 قرار دارد.


این مرکز تحقیقاتی که در تگزاس مستقر است از فرمولی ریاضی برای پیدا کردن بسامد استفاده از واژگان و عبارات در مناطق انگلیسی زبان زمین استفاده کرد. در این تحقیق واژگان یک میلیارد و 580 میلیون انگلیسی زبان بررسی شده‌اند.


در این تحقیق همچنین اعلام شده است «هو ژینتائو»، رئیس جمهور چین و آی‌پد، محصول جدید کمپانی «اَپل» نیز در فهرست برترین واژگان سال بودند. علاوه بر این در این فهرست عبارت «کارگران معدن شیلیایی» به چشم می‌خورد. این عبارت به لطف نجات 33 کارگر معدن در ماه اکتبر و پخش تلویزیونی آن به دایره واژگان مردم افزوده شد.


«خشم و خشونت» یکی دیگر از واژه‌های امسال بود که در میان افراد سیاسی از آمریکا گرفته تا یونان به کار برده می‌شد و این عبارت را به پرکاربردترین عبارت سال بدل کرد. «شوراوباما» که پرکاربردترین عبارت دو سال گذشته بود به رتبه دهم سقوط کرد.


پل جی‌جی پایاک، رئیس «دیده‌بان جهانی زبان» گفت: «برترین واژگان امسال ما ناشی از یک فاجعه طبیعی، جام جهانی فوتبال، سیاست، نگاه نافذ دنیای اخبار به واژگان کهن، اقتصاد و نجات قهرمانانه کارگران معدن است.»


«Spillcam» تبدیل به عبارتی روزمره شد، واژه‌ای که بزرگترین نشت نفت تاریخ در دریا را به یاد می‌آورد. «ووووزلا» بوق پلاستیکی به رنگ روشنی که صدای یکنواخت و کرکننده آن به نشان جام جهانی فوتبال در آفریقای جنوبی بدل شد. هرچند استفاده از این بوق در مسابقات اروپایی مثل لیگ قهرمانان یوفا ممنوع شد.


در دنیای سیاست عبارت «تی پارتی» هم در صدر برترین عبارات سال 2010 قرار گرفت و هم در فهرست برترین نام‌ها قرار گرفت. «Man up!» واژه‌ای که برای حاضرجوابی زنان سیاستمدار به مردان سیاستمدار به کار می‌رود نیز راه خودش را در این فهرست باز کرد.


«لیدی گاگا»، خواننده پاپ، «سه بعدی» در دنیای سینما، «کساد بزرگ»، «ساحل جرسی» نام مجموعه واقع‌نمای شبکه ام‌تی‌وی و «گوئیدو» و «گوئیدت» دو تن از شخصیت‌های آمریکایی-ایتالیایی این مجموعه نیز به این فهرست راه یافتند.


سال گذشته واژه‌های «توئیتر»، «اوباما» و «ویروس آنفولانزای N1H1» برترین واژه‌ها بودند.

پرچم ایران از کوروش کبیر تا به امروز

اینم پرچم ها فقط بقیش در ادامه مطلب هست 

توی نظرات بگین کدامیک از همه قشنگ تره 

پرچم زمان کورورش کبیر۵۵۹سال پیش ازمیلاد)


پرچم در دوره شاه طهماسب

دوره شاه صفی دوم


دوره نادرشاه

ادامه مطلب ...

دانلود فیلم دموکراسی توی روز روشن

اینم از یک فیلم باحال نظر یادتون نره 

کارگردان: علی عطشانی

تهیه کننده: محمدعلی زم
فیلمنامه‌نویس: مسعود احمدیان – علی عطشانی
بازیگران: حمید فرخ نژاد – نیکی کریمی – محمدرضا فروتن – محمدرضا گلزار – نیوشا ضیغمی – قاسم زارع
مدت: 93 دقیقه
صدابردار: محمود خرسند
صداگذار: محمود موسوی نژاد
طراح صحنه و لباس: علی مربی
چهره پرداز: ایمان امیدواری
جلوه های ویژه :  اصغر پورهاجریان
فیلمبردار: مرتضی غفوری
تدوینگر: شاهین یارمحمدی
موسیقی: کارن همایونفر

مدیر تولید: محمدرضا منصوری


خلاصه داستان:یکی از سرداران دوران دفاع مقدس مورد سوء قصد قرار می گیرد.


دانلود با لینک مستقیم اینجا کلیک کنید (cd1)

دانلود با لینک مستقیم اینجا کلیک کنید (cd2)

زندگی تجربه ایست که یکبار اتفاق می افتد

 

همه ما رویاها و ارزوها یی داریم.... همه ما در اعماق روح خود میخواهیم باور کنیم که دارای محبت خاصی هستیم;میتوانیم تغییر و تفاوتی ایجاد کنیم; میتوانیم به طریق خاصی در دیگران نفوذ کنیم و میتوانیم جهان فعلی را به دنیای بهتری بدل سازیم.
آرزوی شما چیست؟ شاید رویایی است که ان را فراموش کرده اید و یا در شرف زوال و نابودی است. اگر ارزوی شما عملی میشد وضع امروزی شما چگونه بود؟
اگنون چند لحظه وقت صرف کنید و در رویا و آرزوی خود فرو بروید و ببینید خواسته واقعی شما در زندگی چیست؟
کارهایی که گاه به گاه انجام میدهیم ملاک نیستند بلکه اعمال دائمی ما هستند که نقش تعیین کننده دارند. پدر همه اعمال ما کدام است؟ چه عملی در نهایت تعیین کننده شخصیت و راه زندگانی ماست؟
پاسخ این پرسش در کلمه تصمیم نهفته است. در لحظات تصمیم گیری است که سرنوشت ما رقم زده میشود. من بیش از هر چیز اعتقاد دارم که انچه سرنوشت ما را تعیین میکند شرایط زندگیمان نیست بلکه تصمیمهای ماست

برترین فیلم های دنیا

Mamind

فیلم «مگامایند» با فروش ۲۹٫۱ میلیون دلار در دومین هفته از نمایش عمومی، در جایگاه نخست جدول پرفروش‏ترین‏های سینمای جهان قرار گرفت و فروش کلی خود را به ۸۸٫۸ میلیون دلار رساند. 

 

Unstoppable
فیلم «غیر‏قابل توقف» در هفته اول از نمایش عمومی با فروش
۲۲٫۶ میلیون دلار در مقام دوم قرار گرفت .

سبک فیلم : اکشن، درام، مهیج
کارگردان:
Tony Scott
فیلم‏نامه:
Mark Bomback
بازیگران اصلی:
Denzel Washington درنقش Frank Barnes
Chris Pine در نقش Will Colson
Rosario Dawson درنقش Connie Hooper
Ethan Suplee در نقش Dewey
Jessy Schram درنقش Darcy Colso
Kevin Dunn درنقش Galvin
Kevin Chapman در نقش Bunny
Elizabeth Mathis در نقش Nicole
David Warshofsky در نقش Jud
Meagan Tandy در نقش Maya
 

خلاصه فیلم:
قطاری حاوی مواد شیمیایی و سمی از کنترل راهبران آن خارج می شود. گروهی به سرپرستی فرانک (دنیزل واشینگتن) که در لوکوموتیو جداگانه ای قطار فراری را تعقیب می کنند، قصد دارند تا قبل از خارج شدنش از مسیر، آن را تحت کنترل درآورند …

 

  

Due Date
فیلم «سروقت» در هفته دوم با فروش
۱۵٫۴ میلیون دلار در مقام سوم قرار گرفت  و فروش کلی خود را ۵۸٫۸ میلیون دلار رساند. 

 

Skyline
فیلم «خط افق» در اولین هفته از نمایش با فروش
۱۱٫۶ میلیون دلار چهارم شد.

سبک فیلم : اکشن، تخیلی
کارگردان:
Colin Strause, Greg Strause
فیلم‏نامه:
Joshua Cordes, Liam O’Donnell
بازیگران اصلی:
Eric Balfour  درنقش Jarrod
Scottie Thompson  در نقش Elaine
Brittany Daniel  درنقش Candice
Crystal Reed  در نقش Denise
Neil Hopkins   درنقش Ray
David Zayas  درنقش Oliver
Donald Faison  در نقش Terry
 

خلاصه فیلم:
زمین توسط نیروی ناشناسی مورد تهاجم قرار گرفته و تقریبا تمام زمین از بین رفته است. اکنون گروه کوچکی از بازماندگان که در لس انجلس ساکن هستند در تلاش هستند تا به هر شکلی که شده است خود را به ساحل غربی آمریکا برسانند چون به نظر می رسد در آنجا هنوز نشانه ای از تمدن و بازماندگان دیگر باقی مانده است. اکنون آنها قدم در راهی پر خطر گذاشته اند که باید با دشمنان و نیروهایی مبارزه کنند که به درستی نمی دانند چه کسانی هستند و چگونه باید با آنها مقابله کرد، نیروی ناشناسی که به نظر هدفش نابودی تمام انسان ها و تغییر کلی چهره ی زمین می باشد.

 

فلوچارت

اینم یه مطلب دیگه حالشو ببرین 

تحقیق فلوچارت با حجم 81 کیلو بایت 

مخصوص سال اول راهنمایی

cache

برای دوستانی که به کامپیوتر علاقه مندند مخصوصا دوستان سال اول و دوم راهنمایی  

  

تحقیق درمورد cache با حجم 70 کیلو بایت

دختر یا پسر

 *توجه* 

 

گروه SAFA میخواد ببینه چقد بازدید کننده دختر و پسر داره 

 

در متن نظر استقلالی  یا پرسپولیسی بودنتون رو مشخص کنید 

 

  

 

اگر فرزانگانی یا میرزا کوچکی هستید پایه و شعبه کلاس خود را مشخص کنید

 

 

  دادن شعار های به نفع دختر یا پسر استقلال یا پرسپولیس و شعبه ی کلاس شما بلا مانع میباشد

خلیج فارس

بعلت نظر ندادن شما این وب دیگه تعطیل 

نظر بدید دیگه 

 چرا تعجب کردید یارو از بیخ عربه نمیفهمه!!!!!! 

  

 

داستان آموزنده مردمان بیمار

داستان آموزنده مردمان بیمار



روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود .
علت ناراحتی اش را پرسید . شخص پاسخ داد :
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم . سلام کردم.
جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت .

و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم .
سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟ مرد با تعجب گفت :
خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است .


سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده
و از درد به خود می پیچد
آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم .
آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود .
سقراط پرسید :
به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی ؟
مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت .
و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم .
سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی .
آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود ؟
و آیا کسی که رفتارش نا درست است ، روانش بیمار نیست ؟
اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود ؟
بیماری فکری و روان نامش غفلت است.
و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد .
و به او طبیب روح و داروی جان رساند .
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده .
بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است

 

ازدواج از دید دخترها در سنین مختلف(طنز)

یه دختر 18 ساله:به قول خودش انقدر خواستگار داره که نمی دونه کدومش رو انتخاب کنه فعلا قصد ازدواج نداره می خواد درس بخونه

دختر 22 ساله : او یک شاهزاده با یک قصر می خواد ادعا می کنه که خیلی واقع بینه ولی ؟؟؟؟؟مرد ایده آل او باید پول دار خوش قیافه مشهور همیشه در حسابش پول به اندازه کافی باشه وسخاوت مند او باید شوخ طبع، ورزشکار، شیک پوش، رمانتیک و شـنونده خوبی باشد. بله خصوصیات و صفات آن مرد بسیار طولانی است. دخـتر مـردی را میخواهد که او را بپرستد و او را با گذاشتن گلها، هدایا و دادن وعده عشق ابدی و جاویدان تـبدیل به الهه گرداند.

دختر 32 ساله: کم کم داره بوی ترشی می یاد دیگه فقط یه مرد خوب می خواد لازم نیست ورزشکار و خوش تیپ و.. باشه یه کار خوب با حقوق مکفی خونه ماشین و حساب بانکی داشته باشه و غذاهایی که دختر درست می کنه رو تحمل کنه کافیه

دختر 42 ساله :تنها یه مرد می خواد (بیچاره ترشید) یه مرد معمولی که ستاره سینما نباشه ورزشکار نباشه اگه یه شکم گنده هم داشت عیب نداره کچل هم بود عیبی نداره فقط یه شوهر باشه

دختر 52 ساله: او فقط می خواهد... هر چی بود باشه دختر باید خیلی شانس بیاره که مردش انقدر ترسناک نباشه که نوه هاش رو بترسونه راه توالت رو هنوز به یاد داشته باشه دندون مصنوعی هاش رو یادش باشه کجا گذاشته

دختر 72 ساله: تعجب نکنید بعضی دخترا تا این سن هم عمر می کنن ولی مطمئن نیستم مردمورد علاقش هنوز نفس بکشه

آرزو های یک زن

خانمی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد. خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد.

قورباغه ای در تله ای گرفتار بود. قورباغه حرف می زد! رو به خانم گفت؛ اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم.

خانم ذوق زده شد و سریع قورباغه را آزاد کرد. قورباغه به او گفت؛ نذاشتی شرایط برآورده کردن آرزوها را بگویم. هر آرزویی که برایت برآورده کردم، ۱۰ برابر آنرا برای همسرت برآورده می کنم!

خانم کمی تامل کرد و گفت؛ مشکلی ندارد.

آرزوی اول خود را گفت؛ من می خواهم زیباترین زن دنیا شوم.

قورباغه به او گفت؛ اگر زیباترین شوی شوهرت ۱۰ برابر از تو زیباتر می شود و ممکن است چشم زن های دیگر بدنبالش بیافتد و تو او را از دست دهی.

خانم گفت؛ مشکلی ندارد. چون من زیباترینم، کس دیگری در چشم او بجز من نخواهم ماند. پس آرزویش برآورده شد.

بعد گفت که من می خواهم ثروتمند ترین فرد دنیا شوم. قورباغه به او گفت شوهرت ۱۰ برابر ثروتمند تر می شود و ممکن است به زندگی تان لطمه بزند.

خانم گفت؛ نه هر چه من دارم مال اوست و آن وقت او هم مال من است. پس ثروتمند شد.

آرزوی سومش را که گفت قورباغه جا خورد و بدون چون و چرایی برآورده کرد.

خانم گفت؛ می خواهم به یک حمله قلبی خفیف دچار شوم!

نکته اخلاقی: خانم ها خیلی باهوش هستند. پس باهاشون درگیر نشین.

قابل توجه خواننده های مونث؛ اینجا پایان این داستان بود.

توصیه به خانم های جوان

* اگر دوست دارید وقتى به خانه میآیید؛ یکى دور و برتان بچرخد و خودش را برایتان لوس بکند و نشان بدهد که از دیدن شما واقعا خوشحال است...

* اگر دوست دارید وقتى غذا مى پزید ؛ یکى باشد که هر چه جلویش بگذارید با علاقه بخورد و هیچوقت هم نگوید که دستپخت مامان جانش بهتر از دستپخت شماست...

* اگر دوست دارید کسی را داشته باشید که همیشه ی خدا برای بیرون رفتن از خانه حاضر یراق باشد و هر روز و هر ساعتى که شما بخواهید همراه شما به کوچه و خیابان بیاید...

* اگر دوست دارید کسی را داشته باشید که هیچوقت کانال های تلویزیون را به میل خودش عوض نکند و به فوتبال هم علاقه اى نداشته باشد ؛ اما همپای شما تا بوق شب پای تلویزیون بنشیند و فیلم هاى رمانتیک تماشا کند...

* اگر کسى را میخواهید که هیچوقت بهانه های الکى نمى تراشد و از شما ایراد های بنى اسراییلى نمى گیرد...

* اگر کسى را میخواهید که برایش اهمیت ندارد که شما زشت اید یا زیبا ؛ چاق اید یا لاغر ؛ پیرید یا جوان...

* اگر کسى را مى خواهید که همواره به حرف های شما گوش میدهد و بدون قید و شرط دوست تان دارد...
توصیه میکنم که یک سگ بخرید

یک داستان بسیارعجیب

 اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت: «ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟»
رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتی ماشین او را تعمیر کردند. شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای عجیبی شنید. صدای که تا قبل از آن هرگز نشنیده بود. صبح فردا از راهبان صومعه پرسید که صدای دیشب چه بوده اما آنها به وی گفتند: «ما نمی توانیم این را به تو بگوییم. چون تو یک راهب نیستی»
مرد با نا امیدی از آنها تشکر کرد و آنجا را ترک کرد.
چند سال بعد ماشین همان مرد باز هم در مقابل همان صومعه خراب شد.
راهبان صومعه بازهم وی را به صومعه دعوت کردند، از وی پذیرایی کردند و ماشینش را تعمیر کردند. آن شب بازهم او آن صدای مبهوت کننده عجیب را که چند سال قبل شنیده بود، شنید.
صبح فردا پرسید که آن صدا چیست اما راهبان بازهم گفتند: «ما نمی توانیم این را به تو بگوییم. چون تو یک راهب نیستی»
این بار مرد گفت «بسیار خوب، بسیار خوب، من حاضرم حتی زندگی ام را برای دانستن آن فدا کنم. اگر تنها راهی که من می توانم پاسخ این سوال را بدانم این است که راهب باشم، من حاضرم. بگویید چگونه می توانم راهب بشوم؟»
راهبان پاسخ دادند «تو باید به تمام نقاط کره زمین سفر کنی و به ما بگویی چه تعدادی برگ گیاه روی زمین وجود دارد و همین طور باید تعداد دقیق سنگ های روی زمین را به ما بگویی. وقتی توانستی پاسخ این دو سوال را بدهی تو یک راهب خواهی شد.»
مرد تصمیمش را گرفته بود. او رفت و 45 سال بعد برگشت و در صومعه را زد.
مرد گفت:‌«من به تمام نقاط کرده زمین سفر کردم و عمر خودم را وقف کاری که از من خواسته بودید کردم. تعداد برگ های گیاه دنیا 371,145,236,284,232 عدد است. و 231,281,219,999,129,382 سنگ روی زمین وجود دارد»
راهبان پاسخ دادند: «تبریک می گوییم. پاسخ های تو کاملا صحیح است. اکنون تو یک راهب هستی. ما اکنون می توانیم منبع آن صدا را به تو نشان بدهیم.»
رئیس راهب های صومعه مرد را به سمت یک در چوبی راهنمایی کرد و به مرد گفت: «صدا از پشت آن در بود»
مرد دستگیره در را چرخاند ولی در قفل بود. مرد گفت: «ممکن است کلید این در را به من بدهید؟»
راهب ها کلید را به او دادند و او در را باز کرد.
پشت در چوبی یک در سنگی بود. مرد درخواست کرد تا کلید در سنگی را هم به او بدهند.
راهب ها کلید را به او دادند و او در سنگی را هم باز کرد. پشت در سنگی هم دری از یاقوت سرخ قرار داشت. او بازهم درخواست کلید کرد.
پشت آن در نیز در دیگری از جنس یاقوت کبود قرار داشت.
و همینطور پشت هر دری در دیگر از جنس زمرد سبز، نقره، یاقوت زرد و لعل بنفش قرار داشت.
در نهایت رئیس راهب ها گفت: «این کلید آخرین در است». مرد که از در های بی پایان خلاص شده بود قدری تسلی یافت. او قفل در را باز کرد. دستگیره را چرخاند و در را باز کرد. وقتی پشت در را دید و متوجه شد که منبع صدا چه بوده است متحیر شد. چیزی که او دید واقعا شگفت انگیز و باور نکردنی بود.
.
.
.
.
.
.
.
اما من نمی توانم بگویم او چه چیزی پشت در دید، چون شما راهب نیستید!
.
.
.
.
.
.
.
لطفا به من فحش ندید! خودمم دارم دنبال اون احمقی که اینو برای من فرستاده می گردم تا حقشو کف دستش بگذارم.
لطفا این آدرس این صفحه رو به هر کسی که می شناسین بفرستین شاید اون احمق رو بتونیم پیدا کنیم!

۲۴ ساعت از زندگی پسرها و دختر ها چگونه می گذرد؟؟؟!!!

 یه مطلب توپ دیگه حتما بخونین
ساعت از زندگی پسرها چگونه می گذرد؟؟؟!!!


8 صبح: تو رخت خواب…..

9 صبح: یکم وول میخوره  یه لنگه از پاشو از زیر پتو میده بیرون کفش های مارک دارش هنوز پاشه از پارتی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نکشیده….

10 صبح: مامان در و باز میکنه میبینه پسرش خوابه(الهی مادر فدات شه بچه ام تا صبح خونه دوستش کارای پایان نامه اش رو میدیده گناه داره صداش نکنم یکم دیگه بخوابه!)

11 صبح : از جا میپره سمت دستشویی………….(اگه نه که باز خوابه) 

12 صبح یا ظهر: موبایلشو میبینه 99 تا میس کال  199 تا اس ام اس سرش گیج میره سونیا - رزا- سارا-بهناز -نازی-ژیلا- الناز- بیتا و………اقدس و شوکت هم آخریاشن اوه باز زنگ میخوره؟ سایلنت بهترین راه حله!

میشه یه ساعت دیگه هم خوابید!

1 ظهر: مامان اومد دم در باز خوابه؟ پسر گلم  علی جان بیدار شو مادر لنگه ظهر پاشو ضعف می کنیا! خوشگلم مامانت قوربونه ابروهای شمشیریت بره ….علی جاااااان عللللللللللللی (پتو رو میکشه)….ا…مامان!! بزار بخوابم  پاشو دیگه پرتش میکنه

2 ظهر:ماماااااااااااااان …..ناهار

3 ظهر:مامااااان جورابام کو؟

4عصر: مامااااااااااان ….سوییچ؟؟

5 عصر: اولین اتو…(مسافرکشی صلواتی پسرا بیشتر برا ثوابش این عمل انسان دوستانه رو انجام میدن)

6 عصر:به دستور مامان میره دنبال آبجی کوچیکه کلاس زبان البته این کار هم فقط از روی علاقه به خواهر انجام میده نه برای دید زنی چشم ها مثل چراغ پلیس میگرده که کسی از قلم نیوفته البته این کار هم برای نظارت وحس انسان دوستی انجام میده و فقط کافیه یک پسر 10 ساله بیاد بیرون از کلاس خواهر پشت کنکوریشو خفه میکنه که ..آره کلاس مختلطه تو هم این همه کلاس حتما باید بیای اینجا! حالا باشه خونه حسابتو میرسم به لیدا بگو بیاد برسونیمش دیر وقته زشته..(داداش آخه اون که خونه اش 2ساعت با ما فاصله است….امان از این خواهر ها که درد برادراشونو نمی فهمن نمی دونن برادر ضون بیچاره کمک و امداد…)

7 عصر: لیدا خانم شما تشنه تون نیست آبجی؟ تو چی؟ با یه آب زرشک چطورین؟

(زود خودش میخوره دوتا هم میاره میده به خواهرش و لیدا جون سریع راه میوفته یه ترمز شدید که لیدا جان نیازمند به دستمال کاغذی علی آقا هم که نقشه اش گرفت دستمال حاوی شماره موبایل رو تقدیم میکنه ….)با یه عالمه شرمندگی لیدا که خشکش زده ترجیح میده با مانتوش پاک کنه …

8 غروب: دم خونه لیدا و لحظه فراق ….چه زود دیر می شود….!!!

9 شب: آقا این خانم برسونین به این آدرس با آژانس خواهرو پیچوند…..

10شب: یه مهمونی کوچیک طرفای گلسار حیلی خلوت فقط از دور شبیه تظاهرات میمونه…

2شب:مادر کجا بودی؟ دلم هزار راه رفت …. چقدر برای پایان نامه ات زحمت میکشی دیگه جون نمونده برات بیا یه لقمه غذا بخور جون بگیری؟ نه مامان خسته ام با لباس تو رختخواب ولو میشه (مادر: الهی مادرت بمیره باز بی غذا خوابید خدا لعنت کنه هر چی دانشگاه بچه های مردم اسیرن برا یه درس هر شب تحقیق!!!) 

۲۴ ساعت از زندگی دخترها چگونه می گذرد؟؟؟!!!

5صبح: دیدن رویای شاهزاده سوار بر اسب در خواب…..

6 صبح: در اثر شکست عشقی که در خواب از طرف شاهزاده می خوره از خواب می پره .

7صبح: شروع می کنه به آماده شدن . آخه ساعت 12 ظهر کلاس داره!!!!!!!!

8 صبح: پس از خوردن صبحانه مفصل (علی رغم 18 کیلو اضافه وزن) شروع می کنه به جمع آوری وسایل مورد نیاز: جوراب و مانتو و کیف و لوازم آرایش و لوازم آرایش و لوازم آرایش و لوازم آرایش و…

9صبح: آغاز عملیات حساس زیر سازی بر روی صورت (جهت آرایش)

10 صبح: عملیات زیرسازی و صافکاری و نقاشی همچنان با جدیت ادامه دارد .

11 صبح: عملیات آرایش و نقاشی و لنز کاری و فیشیل و فوشول با موفقیت به پایان می رسد و پس از اینکه دختر خودش رو به مدت نیم ساعت از زوایای مختلف در آیینه بررسی کرد و مامان جون 19 تا عکس از زوایای مختلف ازش گرفت، به امید خدا به سمت دانشگاه میره .

12 ظهر: کلاس شروع شده و دختره وارد کلاس میشه تا یه جای خوب برا خودش بگیره . ( جای خوب تعابیر مختلفی داره . مثلا صندلی بغل دستی پولدارترین پسر دانشگاه - صندلی فیس تو فیس با استاد: در صورتی که استاد کم سن و سال و مجرد باشد و … )

1 ظهر: وسط کلاس موبایل دختر می زنگه و دختر با عجله از کلاس خارج میشه تا جواب منیژه جون رو بده. و منیژه جون بعد از 1.5 ساعت که قضیه خواستگاری دیشبش رو + قضیه شکست عشقی دوست مشترکشون رو براش تعریف کرد گوشی رو قطع می کنه. اما دیگه کلاس تموم شده .

2 ظهر: کلاس تموم شده و دختر مجبوره از یکی از پسرای کلاس جزوه بگیره. توجه داشته باشین دختر نباید از دخترا جزوه بگیره. آخه جزوه دخترا کامل نیست!!!!!!!!!!!

3 ظهر: دختر همچنان در جستجوی کیس مناسب جهت دریافت جزوه!!!!!

4عصر: دختر نا امید در حرکت به سمت خانه.

5 عصر: یکدفعه ماشین همون پسر پولداره که جزوه هاشم خیلی کامله جلوی پای دختره ترمز می کنه و ازش می خواد که برسونتش.

6 عصر: دختر به همراه شاهزاده رویاهاش در کافی شاپ دیوید بکام!!! میز دوم. به صرف سیرابی گلاسه.

7 عصر: دختر دیگه باید بره خونه و پسر تا دم خونه می رسونتش.

8 غروب: دختر در حال پیاده شدن از ماشین اون پسره: راستی ببخشید جزوه تون کامله؟؟؟ امروز انقدر از عشق سخن گفتی مجالی برای تبادل جزوه نموند. و جزوه رو از پسر می گیره.

9 شب: دختر در حال چیدن میز شام در خانه سه تا ظرف چینی گل سرخی جهیزیه مامانش رو میشکونه (از عواقب عاشقی)

10شب: دختر در حال تفکر به اینکه ماه عسل با اون پسره کجا برن ؟؟!!؟!؟!؟!؟!

2شب: دختر داره خواب میبینه رفته ماه عسل.

5 صبح: دختره بیدار میشه و میبینه اون پسره sms داده که: برای نامزدم کلی از تو تعریف کردم. خیلی دوست داره امروز با من بیاد دانشگاه ببینتت!!! و امروز دختر باید کمی زودتر به دانشگاه برود. شاید جای مناسب تری در کلاس نصیبش شد!!!!!!!!!!!! !