امروز میخام یه داستان حماسی از بروبچ خودمون تو اردو بنویسم که به 2 بخش تقسیم میشه (به تقلید از ......)
بخش اول در اردو:
ما به اردوگاه رسیدیم.بعد از تخلیه بار (!) به سمت سالن حرکت کریم.آتش استرس در قلبها موج میزد و موج نگرانی در تمام وجود شعله میکشید(یا بر عکس!).ما در بازی اول با قهرمان سابق یعنی تیم ملی الف افتادیم.بچه ها همه هول کرده بودند که........ ناگه ز کمین گاه یکی سخت کمانی/شوتی ز قضای بد بگشاد بر آن راست (آن = دروازه الفی ها).که آن کماندار کسی نبود جز عرفان! خلاصه ما اون بازیو بردیم.
سپس ما تیم دوم ج را شکست دادیم و با افتخار از گروه بعنوان تیم اول بالا آمدیم. در نیمه نهایی ما با تیم دوم خودمان افتادیم که انصافا قشنگ بازی کردن. ما ابتدا یه گل عقب افتادیم اما درست هنگامی که همه امید ها به یاس تبدیل شده بود دلاوری سوار بر اسب سفید و بالدارش پگاسوس دروازه تروا ( تیم حریف) را در هم شکافت و آن دلاور کسی نبود جز......خودم! (چرا دارم کتابی مینویسم؟!؟!)
در فینال هم ما با (ج) افتادیم که اونا رو 6 بر 1 ترکوندیم! اونا هی با زمین و زمان دعوا میگرفتن و ما هی گل میزدیم! البته بقول آرین اونا هنوزم معتقدن که: زمین کج بود. پام میخارید. هوا بد بود و ...
بخش دوم بعد از اردو:
ما وقتی رشت رسیدیم اول رفتیم پیتزا خوردیم بعد رفتیم پارک شهر گشتیم بعد رفتیم بستنی خوردیم بعد رفتیم خونه بعد رفتیم....... ( البته ما هیچ جایی نرفتیم!)
بخش سوم جمع بندی:
دودورودودو ب - دودورودودو ب - دودورودودو ب - دودورودودو ب -دودورودودو ب
JUST B
JUST B
عذرخواهی
همونطور که ما قبلا گفتیم قهرمانی برامون اونقدر مهم نبود و نیست که بیایم تو وب و با آب و تاب دربارش مطلب بنویسیم و تو بوق کرنا کنیم که ای جهانیان ما قهرمان شدیم! اما وقتی الفی ها اونجوری کردن ما هم گفتیم عقب نمونیم و قهرمانیمون رو بگوش جهانیان برسونیم. اگر هم در این متن بدون حق کپی رایت از لحن یا جمله کسی استفاده شد یا کسی از این متن دلخور شد میتونه در دادگستری کل کلاس سوم ب یک دادخواست تنظیم کنه. حتما رسیدگی میشه.
با تشکر(امیدوارم جنبه شوخی داشته باشین!)
می تونید برای دیدن Edit شده ی این عکس به ادامه مطلب برید البته فکر نکنم همه خوششون بیاد!!
ادامه مطلب ...
بهترین ماشین سال در همه چیز
بقیه ماشین ها را به صورت تخصصی می توانید در ادامه مطلب ببینید
ادامه مطلب ...