ب ای ها

وبلاگ رسمی بروبچ ب سمپاد رشت

ب ای ها

وبلاگ رسمی بروبچ ب سمپاد رشت

ای که صدات سکوت شاعرانست...

 

از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد 

 

از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:مترادف loveاست

 

از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهی است

  

از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی  هست که هرگز تنها نیست

 

از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدمربایی هست که قلب را به سوی خود می کشد

 

از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی  است که نمی توان توصیفش کرد

 

از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد

 

از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود

 

 از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع و مستقبل ندارد

 

از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها عنصری  هست که بدون اکسیژن می سوزد

  

از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها بیماری هست که از راه چشم وارد می شود اما در قلب تاثیر میگذارد  

 

 از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان 

حال واقعا عشق چیست؟؟؟؟

زیبایی های آدم به چیست ؟؟؟؟

The strength of a man

قدرت و صلابت یک مرد

in the width of his shoulders The strength of a man isn't seen

encircle you It is seen in the width of his arms that

قدرت و صلابت یه مرد در پهن بودن شونه هاش نیست

بلکه در این هست که چقدر میتونی به اون تکیه کنی و اون میتونه تو رو حمایت کنه

voice The strength of a man isn't in the deep tone of his

It is in the gentle words he whispers

قدرت و صلابت یه مرد این نیست که چقدر بتونه صداش رو بلند کنه

بلکه در اینه که چه جملات ملایمی رو میتونه تو گوشات زمزمه کنه

man isn't how many buddies he has The strength of a

kids It is how good a buddy he is with his

قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چند تا رفیق داره

بلکه در این هست که چقدر با فرزندان خودش رفیق هست

The strength of a man isn't in how respected he is at work

is in how respected he is at home It

قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چه قدر در محیط کار قابل احترام هست

بلکه در این هست که چقدر در منزل مورد احترام هست

man isn't in how hard he hits The strength of a

touches It is in how tender he

قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چقدر دست بزن داره

بلکه به این هست که چه دست نوازشگری میتونه داشته باشه

The strength of a man isn't how many women he's Loved by

in can he be true to one woman It is

قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چند تا زن عاشقشن

بلکه به این هست تنها عشق واقعی یه زن باشه

man isn't in the weight he can lift The strength of a

and overcome It is in the burdens he can understand

قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چه وزنه سنگینی رو میتونه بلند کنه

بلکه بستگی به مسائل و مشکلاتی داره که از پس حل اونا بر بیاد

Beauty of Woman

زیبایی یک زن

The beauty of a woman Is not in the clothes she wears... The figure

she  carries Or the way she combs her hair

The beauty of a woman must be seen from her eyes

is the doorway to her heart, The place where love Because that resides

زیبایی یه زن به لباسهایی که پوشیده

و یا مدل مویی که واسه خودش ساخته نیست

زیبایی یه زن باید از چشماش دیده بشه

به خاطر این که چشماش دروازه ی قلبش هستند، جایی که منزلگه عشق

میتونه باشه

woman Is not in a facial mole The beauty of a

soul But true beauty in a woman is reflected in her

زیبایی یه زن به خط و خال صورتش نیست

... ژستی که گرفته

بلکه زیبایی واقعی یه زن انعکاس در روحش داره

that she lovingly gives It is the caring

The passion that she shows

woman The beauty of a

With passing years-only grows

محبت و توجهی که عاشقانه ابراز میکنه

هیجانی که در زمان دیدار از خودش بروز میده

زیبایی یک زن هست

چیزی که با گذشت سالیان متمادی افزایش پیدا میکنه

 

منـــاجــات

خدای من 

گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا، بر شانه های صبورت بگذارم، آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟ 

گفت: عزیزتر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی، که در تمام لحظات بودنت برمن تکیه کرده بودی، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی، من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم. 

گفتم: پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی، اینگونه زار بگریم؟ 

گفت: عزیزتر از هر چه هست، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند، اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان، چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود. 

گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی؟ 

گفت: بارها صدایت کردم، آرام گفتم از این راه نرو که به جایی نمی رسی، تو هرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که عزیزتر از هر چه هست از این راه نرو که به ناکجاآباد هم نخواهی رسید. 

گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟ 

گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، بارها گل برایت فرستادم، کلامی نگفتی، می خواستم برایم بگویی و حرف بزنی. آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تنها اینگونه شد تو صدایم کردی. 

گفتم: پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی؟ 

گفت: اول بار که گفتی خدا آن چنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر، من می دانستم تو بعد از علاج درد بر خدا گفتن اصرار نمی کنی وگرنه همان بار اول شفایت می دادم. 

گفتم: مهربانترین خدا، دوست دارمت ... 

گفت: عزیزتر از هر چه هست من دوست تر دارمت ... 

  

ویروس خانمان سوز

در روز های آتی هیچ ایمیلی را با موضوع Black in  the White House باز نکنید .

این پیغام ویروسی است .

 این ویروس مشعل المپیک را روشن می کند و کلیه اطلاعات درایو c  شما را از بین میبرد . این ویروس ممکن است از طرف (با نام) یکی از افراد شناخته شده از لیست آدرسهایتان باشد .

راهنمایی : پیغام پیش رو را به همه برسانید جون دریافت 25 بار این ایمیل بهتر از یک بار باز کردن این ایمیل ویروسی فوق الذکر است.اگر پیغامی با موضع black in the white house حتی از یکی از دوستان دریافت کردید آن را باز نکرده و بلافاصله کامپیوترتان را خاموش کنید .

این بدترین ویروس معرفی شده توسط CNN است .ویروسی است که به تازگی شناسایی شده و توسط مایکروسافت در ردیف مخربترین ویروس ها دسته بندی شده است .

این ویروس توسط ‌ McAfee  شناسایی شده و تا کنون راه حلی برای آن پیدا نشده است .این ویروس به راحتی هارددیسک شما را یعنی مکانی که اطلاعات حیاتی شما ذخیره شده است را نابود می کند.

مراقب رایانه ی خود باشید ....... 

 

شرح حال دبیران خوبمان

سلام به همه ی خوانندگان وبلاگ ما و به همه ی ب ای ها و  همه ی پرسپولیسی ها و استقلالی ها و همه ی خوانندگان محترم و غیر محترم . امیدوارم با خواندن این مطلب لذت ببرید.

۱- هنر :معلم هنر که یک سال است به مدرسه ی ما آمده . مثل همه ی معلمان هنر معلمی خوش ذوق و فعال با ایده هایی نو که با فعالیت آزاد همه را مشغول هنر کرده است. که هر دانش آموز به فعالیتی خاص مشغول است . مثلا: من و علی و فرهود وسینا و چندی از بچه ها در رشته ی بازیگری به کار گردانی علی فیلی به نام کبری 11 ساختیم که در آن از سس ریختن روی لباس فری تا هر بلایی بخواهید سر ما آمد. آخرش هم هر کی میدید می گفت ترشی نخوری یه چیزی میشی. ممکنه در آینده بذاریمش رو سایت ؛ البته باید از کارگردان اجازه گرفت!!  

۲- زبان: معلم زبان که اگر بخواهم یک کلمه در باره ی ایشان بگویم  میگویم جدی ومقتدر که البته دو کلمه شد! که خوشبختانه ما درس ها را عقب نیستیم و روی برنامه پیش میرویم باوجود اینکه کل تعطیلی های سال سر شنبه ها خراب شد که در شنبه ها هم دو زنگ زبان داریم  ولی باز هم خوشبختانه ما مقاومت کردیم !!!و از امتحانات مبتکران نگو که دلمون پره.   

۳ ـ زیست: معلم زیست بسیار مهربان و با سواد که در دبیرستان های رشت تدریس میکند . بسیار شوخ است و برای تنوع بچه ها را می خنداند . اگر امتحان دارید وشب قبل نتوانسته اید درس بخوانید . بدون تقلب و  استراب میتوانید به او بگویید و جلسه ی بعد امتحان بدهید . ایشان همیشه به بچه ها میگوید نگران نمره نباشید ولی مگر ما می توانیم نگران نباشیم ایشان در سال های اخیر کمی مریض شده بودند و نمی توانستند درست صحبت کنند ولی  با وجود بیماری می آمدند مدرسه و به ما درس میدادند      

 ۴ـ جغرافی:معلم جغرافی با اطلاعات بسیار بالا در زمینه ی زمین شناسی و زلزله که همیشه اسم من را اشتباه میخوانند!!! مدرس دبیرستان که  مدت زیادی است که به مدرسه ی راهنمایی آمده  و به ما درس می دهند همیشه روی برنامه  پیش میروند و اکنون هم  امتحان دوره ای را از کلاس ما گرفته اند  و همه ی ما آماده به استقبال امتحانات آخر سال میرویم.    

  ۵ـ ریاضی: معلم ریاضی که بسیار در زمینه ی روش های نوین تدریس فعال هستند و پر از نکته درس های جور و واجور . با خنده ای جالب ومنحصر به فرد. بچه ها اینقدر به ایشان را علاقه دارند که دور میزشان جمع میشوند و نمی گذارند درس را بگویند . ایشان خیلی به (+) و (-) علاقه دارند و همه ی بچه ها حد اقل یک مثبت و منفی دارند . و با این حال همیشه ایشان می گویند که ما درس را عقب هستیم ! نکته ی جالب تر اینکه ایشان در دادن سوال به ما بسیار عالی عمل میکنند و در سوال حتما باید نکته هایی مانند خط های کمکی و .... باشد. 

۶ـ ورزش : معلم ورزش با مدرک دکترای تربیت بدنی . ایشان همیشه تمرین های کششی خوبی به ما میدهند و همیشه آن ها به درد ما میخورند مثلا الان که این مطالب را می نویسم دستم داره میشکنه. اینم از اون مزه های خیار شوری خودم بود. حتما الان که دارین می خونین می گویید ترشی نخورم یه چیزی میشوم.  

 ۷ـ ادبیات فارسی: معلم ادبیات فارسی که سعی دارند به ما جزوه ای برای کنکور بدهند ,چون تعداد نکته درس هایی که به ما دادند از عدد نجومی هم گذشته !! ما در کلاس ایشان نکات بسیار زیادی در کتاب خود یادداشت میکنیم که دوست داشتم یک صفحه از آن را برای شما اسکن و داخل وب بگذارم که کف کنین که بدلیل اینکه این اطلاعات نبایدپخش بشه از این کار صرف نظر کردم.  

۸ـ شیمی: معلم شیمی که یک بار 30 سال تدریس خود را تمام کرده (باز نشستگی) و به قول خود وارد هفدهمین سال دومین 30 سال تدریس خود شده است!!!!! و باز هم این معلم عزیز و بزرگوار درس میدهند و ما را از گفته های خود بی نسیب نمیگذارند  

۹ـ عربی : معلم  عربی که معلمی همگام با ورزش است یعنی ورزش هایی نظیر تنیس روی میز فوتبال و فوتسال بازی میکنند. و از اون جایی که آبدیت وبلاگ چرندمون بروزه تیم دبیران که شامل معلم عربیمان میشود تیم سوم مسابقات دهه ی فجر  و اول اردو یعنی تیم ما به کاپیتانی علی از تیم دبیران به دروازه بانی من7-2 باختیم حالا شانس آوردیم که بقیه ی معلمان مطرح در آن نبودند و ایشان در آخر کلاس هم به ما اجازه می دهند جک بگوییم و خودشان هم جک می گویند. حالا هم یکی از جک ها را برای شما میگویم( یک روز معلمی روز اول مهر می آید می گوید کتاب باز کنید درس را عقبیم) پس میگوییم: (فوقع ما وقع) یعنی: پس شد آنچه شد. (بی خیال!!)   

۱۰ـ املا و نگارش: معلم املا و نگارش که یک هفته در میان انشاء داریم که من غوغایی در انشای طنز هستم و حنان تکرر ادرار دکترای شعر مزخرف را در این کلاس اخذ کرده است. در هفته ی اخیر هم سر املاء بچه ها مثل اینکه دیشب در خیار شور خوابیده باشند اینقدر مزه ول دادند که  ایشان اعصابشان خرد شد ولی ایشان با بزرگواری ما را بخشیدند. 

توجه:اگر فکر میکنید در این تعریف غلط املائی وجود دارد تعداد آن را نظر دهید اگر هم نبود بدون که سرکاری  

۱۱ـ کامپیوتر: معلم کامپیوتر که یک تشکر ازطرف اعضای سایت بیشتر از همه خودم از ایشان میکنم بخاطر کمک به بهتر شدن وبلاگمون. و از آن جایی که ایشان به همه اجازه ی دانلود با اینترنت مدرسه را میدهند کلاس کار بچه ها از مگ گذشته ودیگه از اینترنت مدرسه ژنرال 4 دانلود میکنند که 1گیگ است. که خوشبختانه ایشان جلوی این کار رو گرفتند ولی از آنجایی که با ما مچ هستند به ما که اجازه میدهند. البته دانلود که نه ولی کار وب چرا که ما بالای سر ایشان  ایستادیم  تا نظر بدهند و اولین نظر را ایشان افتتاح کردند و  حالا هم بالای سر ایشان می ایستیم تا این مطلب را بخوانند.   

۱۲ـحرفه و فن: معلمی بسیار تیز بین (در سر امتحانات ) و با خنده های مرموز و جالب ! که با ما به کارگاه می آیند و کار هایی که بلد نیستیم را به ما آموزش میدهند مانند درست کردن راحت الحلقوم (باسلق) که خوشبختانه همه ی بچه ها بعد از خوردنش اعلام رضایت کردند ولی گروهی که از دبیر محترم کمک نگرفتن باسلقشان کپک زده و گوشه ی کلاس افتاده است 

۱3_ قرآن : دبیر قرآن که مسئول پژوهشی ما هم هستند و زحمت اردو همیشه به عهده ی ایشان است ولی نظر شخصی من این است که اردو گاه سال پیش خیلی بهتر از امسال بود(از نظر اردو گاه) . بعد از اردوی امسال باید قیافه ی بعضی از بچه ها که بیشترشان سال اول بودند را می دیدید یکیشان یک کفش نداشت (چون در باتلاق گیر کرده بود ) چند تا شان هم تا زانو شن ی بودندفکر کنم رفته بودند تو دریا ولی اتفاق بزرگ اردو امسال این بود که یکی بعد از اردو سطل پر از شیشه ی شکسته ای را وسط سالن فوتسال ریخته و آقای پور احمد هم حسابی شر منده شدند و ما از ایشان بخاطر این کار یکی از بچه ها عذر خواهی میکنیم  

14_دینی : من مطمئنم اگر شما ظاهر معلم دینی ما را ببینید 1% هم فکر نمی کنید  ایشان معلم دینی هستند چون معلم دینی ای همگام با تکنولوژی روز هستند که در یک دستشان تسبیح و در دست دیگر ایشان لپ تاپ میبینید ایشان خیلی به اتاق هوشمند و پاور پوینت علاقه مند هستند و ما را همیشه  به اتاق هوشمند برده و به ما پاور پوینت نشان میدهند و ما کلا به ایشان خیلی علاقه مند هستیم  

15_ فیزیک : ایشان معلمی هستند که از سال پیش با ما  بوده اند و بخاطر همین ما بیش از حد با ایشان صمیمی شده ایم بخاطر همین ایشان به ما لطف کرده اند و با بچه های تیم ده ی فجر (از جمله خودم ) در سالن با ما فوتسال کردند که خیلی هم بازی شان خوب بود. ولی متاسفانه  در بعضی از مواقع  در داخل کلاس بعضی از بچه ها کار هایی میکنند و پارازیت هایی ول میدهند که ایشان را خیلی ناراحت میکنند ولی ایشان با بزرگواری همیشه ما را می بخشند 

16_ اجتماعی : ایشان بسیار معلم خوبی هستند که با قوانین خاص خود باعث میشوند که بچه ها آداب اجتماعی خود را حفظ کرده و حرف های دور از منزلت کلاس نزنند نظیر : پارازیت ول دادن که بچه ها هیچوقت در کلاس ایشان از این کار ها نمیکنند و به این ترتیب ایشان جوانان خوبی تحویل جامعه ی علم وادب میدهند 

17_تاریخ : ایشان همیشه سر کلاس درس را جوری توضیح میدهند که بچه ها دوست ندارند ساعت درس ایشان تمام شود ایشان ضمن گفتن درس حرف هایی میزنند که باعث میشود درس شیرین شود و ما ایشان را بخاطر این لفظ شیرین خیلی دوست  می داریم

از دبیران محترم  خواهشمندیم نظرات خوب و سازنده ی خود را برای بهتر شدن وبلاگ ما در قسمت نظر دهی بنویسند و اگر فکر  میکنید مطلبی نوشتیم که نباید درج میشد ویا مطلبی را که دوست دارید درج شود نظر دهید

بدلیل کمبود وقت متاسفانه دبیرانی که امسال دبیر ما نبودند درج نشد که ما از این بزرگواران پوزش می طلبیم 

 

مخلصتان آرین

کریس

با سلام

علی هستم با یه عالمه حرف براتون !

امروز می خوام یه چیزی رو که خیلی وقت پیش بهتون قول نداده بودم رو در این صفه بنویسم.

امروز میخوام یکی از شعر های کریس د برگ  و معنی فارسی اون رو مفت و مجانی بذارم تو سایت ! (شرط هیچکدومتون حتی نام این بابا رو هم نشنیدین)

نکته جالب: با کار قبلی (شعر عروسی) و این کار من میتوان در یافت که سایت ما داره  مثل آدمیزاد میشه و از چیز های چرت و پرت جدا ! (حذف فعل بقرینه لفظی!!!)

و اما شعر: بچه های عزیز و نازنین ، فرشته های زیر زمین (استعاره از موش)  بدلیل وجود چند کلمه که در ترجمه مجبور بودم ازشون استفاده کنم لطفا بی جنبگی تون گل نکنه ( همینجوری هم بدلیل جلو گیری از بی جنبه شدنتان چندین کلمه رو در ترجمه عوض کردم )

“Tender Hands”

دستهای مهربان

Oh how, at the journey's end, آه ، چگونه در پایان سفر

I lie in the heat of the night در گرمای شب ماندم

Feeling the heartache, wondering why, قلبم درد میکند ،در تعجبم که چرا

I want a friend, یک دوست می خواهم

I want a friend to lay down beside me, یک دوست می خواهم تا نزدیکم بیاید

I want a friend; I want her now, یک دوست می خواهم همین حالا

Someone who knows what I mean when I say, کسی که بداند منظورم چیست وقتی که می گویم ،

That I need Tender hands to hold me, من دستهای مهربانی را می خواهم که مرا نگاه دارد

I need tender hands tonight, امشب دستهایی مهربان میخواهم

Will you lay them on my shoulders, آیا آنها را بر شانه ام می گذاری؟

Will you lay them on my eyes, آیا آنها را بر چشمانم می گذاری؟

And I need tender hands to take me All the way to paradise دستهای مهربانی می خواهم که تا بهشت مرا با خود ببرد

Then, when it's over, و در آخر

I need tender hands to hold me through the night; که مرا سراسرا شب در بر گیرد دستهای مهربانی می خواهم

………………………

Touch me with your velvet mouth, با دهان مخملینت لمسم  کن

I will give all the love that I haveتمام عشق درونم را نثارت میکنم

Under the moonlight, reaching your heart, در زیر نور مهتاب به قلبت راه می یابم

Where are you now, where are you now, اکنون کجایی؟ کجایی؟

Come out of the shadows, از میان سایه ها بیرون بیا

Where are you now, I want you now, اکنون کجایی ،که تو را اکنون می خواهم

You know that I cannot always be strong, می دانی که نمی توانم همیشه استوار باشم

And I need Tender hands to hold me, و من دستهایی مهربان می خواهم که مرا در بر گیرد

I need tender hands tonight, امشب به دستهایی مهربان نیازمندم

Will you lay them on my shoulders, آیا آن دستها را را بر شانه ام می گذاری؟

Will you lay them on my eyes, آیاآنها را بر چشمانم می گذاری؟

And I need tender hands to take me, دستهای مهربانی می خواهم که مرا

All the way to paradise, تا بهشت با خود ببرد

Then, when it's over, و در آخر

I need tender hands  دستهای مهربانی می خواهم

To hold me through the night; که مرا در شب در بر گیرد

I am only a voice in a city of noise, من تنها صدایی در شهری شلوغ ام

Can you hear me this time, اینبار صدایم را می شنوی؟

And I see the storm grow, می بینم طوفانی شکل می گیرد

There's a light in the desert tonight; امشب نوری دربیابانهاست

And I need tender hands, و من دستهای مهربانی می خواهم

Give me tender hands, دستهایی مهربان به من بده

Will you lay them on my shoulders, آیا آنها را بر شانه هایم میگذاری؟

Oh give me Tender hands to take me آه، دستهایی مهربان به من بده تا مرا

All the way to paradise, تا بهشت ببرد

Then, when it's over, و در نهایت

I have tender hands  من دستهایی مهربان خواهم داشت

To hold you through the night, darling, که سرتاسر شب تورا نزد من نگاه میدارد، ای نازنین

My tender hands will hold you through the night; دستهای مهربانم تورا سرتاسر شب نگاه خواهد داشت

I want your tender hands, دستهای مهربانت را می خواهم

You have tender hands, تو دستهایی مهربان داری

I want those tender hands, آن دستهای مهربان را می خواهم

در ضمن سفارشات ترجمه های بعدی آهنگ های کریس رو هم قبول میکنیم اگه سرم شلوغ نباشه! توی بخش نظرات سفارش بدین.            علی

متن یک کارت عروسی جالب

سلام دوستان عزیز این هم یک شعر جالب که برایتان گذاشتم امیدوارم روده بر نشوید!!!   

 آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست

با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید

ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است

لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید

بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ

معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید

تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه

با غذا و میوه ی آن جشن، افطاری کنید

البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها

پیش فامیل مقابل آبروداری کنید

میوه، شیرینی، شب پاتختی مان هم لازم است

پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید

گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی

دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید

موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان

پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید

هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر

هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنید

در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب

کادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنید

گرم باید کرد مجلس را، از این رو گاه گاه

چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید

ساکت و صامت نباشید و به همراه موزیک

دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید

لامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچه هست

از هنرهاتان تماماً پرده برداری کنید

البته هر چیز دارد مرزی و اندازه ای

پس نباید رقص های نابه هنجاری کنید

حرکت موزون اگر درکرد از خود، دیگری

با شاباش و دست و سوت از او طرفداری کنید

کی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟

با موبایل خود مبادا فیلمبرداری کنید

در نهایت، مجلس ما را مزین با حضور

بی اداو منت و هرگونه اطواری کنید                                               

مخلصتان آرین 

 

 

برداشته شده ازسایت  www.itanz.com

بخون بخون حال بکن، دنیا رو خوشحال بکن!

باز هم سلامی چو بوی خوش پلوتونیم به شما وبلاگ نویسان و وبلاگ نگاران و وبلاگ سواران و..... بقیه شو خودتون میدونین 

 

اول بگم امروز خوشی زیر بمباران مشت ولگد بچه های کلاس قرار گرفت بدلیل غلط اضافه. 

اسامی افرادی که از این کار خیر یعنی زدن خوشی x-box ثواب کردند بشرح زیر است: 

(الی خرزن- خودم- عرفان شوتبال- مراد بالخاش-و مبارز قدیمی:عبید خوج خور!) 

 

البته من امروز طبع شاعریم گل کرد و 2 شعر زیبا سرودم(البته قرار بود شعر های مزخرف حنان را برایتان بذاریم . شرمنده!) 

اولی که شعر فرد است(اگر نمیدانید یعنی چه به جزوه ادبیات اولین تابستان در مدرسه رجوع کنید): 

    

ای بروبچ، ای بروبچ، وقتی خوشی خر بزنه / موقع جشن گرفتنه!  

 

و اما دومیکه در باره کلاس هنره: 

 

آمدی جای رسا غوغا نمودی ای دبیر/ رفتی وهنر کده بر پا نمودی ای دبیــــــــــــــــــر 

روز اول آمدم ازبهر فیلم اسمش فلان/ گفتی بر من ای پسر،رو بنویس سکــــانس پلان  

بـعـــد سـاعـتـهــا و روزای بلنــــــــــد/ فکــــــرم انـــــــدر آسیــــا ، چین و هلنـد  

 ســــاعت 4 صبح فینیشیــــــــــدم/ همان لحظه و در دم میدانی؟ فــیلمم دیـدم       

 خواستی ببری آنروز مارا هوشمند کلاس/ در عوض ما شنیدیم(تئودور) و(دیوید کراس) 

امروزم تو ای دبیر جا گذاشتی فیلم من/ کار آیینه کاری دادی تو در این سخــــــــــــــن: 

((بچه ها تا شنبه و پنجشنبه باید کرد کار/ آنچه میگویم بینجامید نگردید بیکــــــــــــار!)) .

 

علی...

معرفی نامه

مارو رسوا بکودید برر جان (یا خاخور جان)   

 

اول سلام  

ببخشید یخوده دیر کردم . (البته یخورده که نه ؛ خیلی!!!!!!!!!!!!!!)

اول خودم رو معرفی میکنم . من سینا هستم ؛ یکی از نویسندگان این وبلاگ دیگر نویسندگان عبارتند از : 

 

فری (یه فری) ، احی(خودم) ، دلی ، افی ، عبید (که راه اندازی این وبلاگ که نه ، سایت رو ممنون اونیم) .   

این وبلاگ اخبار کلاس و اتفاق هایی که تو کلاس ما می افته نوشته می شه! 

 

آشنایی با بچه های کلاس: 

احی آبلیمو (خودم) 

افی خیارشور(یکی از نویسنده ها) 

اکبر ماندانا 

الی خر زن 

عرفان شوتبال  

تمیم آرنولد

مانیBBC  

آرتاس کله تاس 

خسی مانکن 

خوشی x-box 

علی سیبیل (یکی از نویسنده ها) 

دنی کمپانی

حنان تکرر ادرار  

منصف مسکن

عبید خوج خور (یکی از نویسنده ها) 

فرح آبغوره   

فلی شیر برنج  

قنبر پشت مو

کامی یبوست 

حسین ساق شکن 

کهی ابی 

مراد بالخاش 

فری کله پز (یکی از نویسنده ها) 

سروش سه جانبه 

جودی جواد 

 

دلیل نامگذاری این سایت به « ب ای ها دات کام » : 

بدلیل این که ما در کلاس دوم ب درس می خونیم (مهر همین امسال می شیم سوم ب) 

به همین دلیل اسم این سایت شد « ب ای ها ». 

  

پیشنهاد می کنم از این به بعد حداقل هر هفته یک بار یه سری به این وبلاگ بزنین. 

چون در آینده ی نزدیک دلایل نامگذاری بچه ها به این القاب را شرح می دم و از شعر های حنان (تکرر ادرار) براتون می نویسیم با تشکر از این که وقت خودتون رو صرف مطالب بسیار مهم و مفید من (در اصل چرت و پرت !!!) کردین . 

راستی یادتون نره نظر بدین . مارو از انتقاد ها ی مفید تون بهره مند کنید. 

 

مخلصتان سینا. 

شرح القاب

سلامی چو بوی خوش پلوتونیوم(!) به شما وبلاگ نویسان،وبلاگ نگاران،وبلاگ شناسان،وبلاگ سواران(!) و وبلاگ پروران.(بازم جو گیر شدم،ببخشید! )   

نکته۱: کلمه جو در اینجا بمعنی اتمسفر نیست و جنبه شخصی دارد. البته این کلمه درباره افرادی چون:(افی خیارشور،اکبر تاریخ یا ماندانا و عرفان شوتبال ) کار برد بیشتری دارد.  

 

غرض از اینکه وقت با ارزش خودم(علی)و شما رو گرفتم دلیلی بود که اطمینان داشتم ودارم که تک تک خوانندگان محترم (و غیر محترم) با تمام سلول های مغزشان دنبال یافتن جواب آن هستند:دلیل نامگذاری بچه ها به این القاب پر محتوا !  

 

 نکته۲: اول بزا یه توضیحی درباره بخش وقت با ارزش خودم بدم.(چر ا یهو خودمونی شدم؟)  

اول بگم که اطمینان دارم تمام افرادی که در مدارس غیر تیزهوشان درس میخونن تعجب خواهند کرد اگه بگم تمام افرادی که نام برده شد با تمام القاب مزخرفشان و نیز تمام نویسندگان وبلاگ، همه و همه تیز هوشانی هستند. لطفا از هوش نرید! و باید توضیح داد که در این مدرسه و بخصوص مرکز ما، امتحان پشت امتحان است و وقت چون طلا و جواهر ارزشمند. (برادر من ما هم دل داریم، واسه همین این وبلاگ رو تاسیس کردیم تا لبخندی حتی کوچک بر روی لبان هم کلاسی هامان و نیز شما خوانندگان محترم (و غیر محترم) بنشونیم. بله با جمله اول وبلاگ باید متوجه بشوید ما اهل رشتیم!) 

نکته ی نکته۲:جمله ی بالا آرایه های تکرار،تشخیص و تشبیه دارد!!!   

نکته ۳:فکر نکنید ما دانش آموزان تنبلی هستیما. پاش بیفته بد تر از شما غیر تیز هوشانیا میشم و بازهم اگر پاش بیفته نیوتون و ابن سینا و لاوازیه و انیشتین جلومون لنگ میندازن!  

نکته۴:ببخشید یکم تند رفتم. معذرت.   

نکته۵:اگر قسمتی یا کلی از مطالب رو نفهمیدین اشکالی نداره. چون ما گاهی از اصطلاحات روز مره کلاسی و چرند خودمون استفاده میکنیم! 

نکته۶:بازم ببخشید اینقدر نکته نکته میکنم. عادت بد جزوه نویسیه که به امید خدا  شما غیر تیز هوشانیای محترم(و غیر محترم) بزودی در دوران دبیرستان یا دانشجویی به آن گرفتار میشوید. 

خدا شما را مثل الان ما در دوران راهنمایی به جزوه نویسی و خر خوانی گرفتار نکند.(اگر هم بکند خوشحال میشویم که به همنوعانمان اضافه شده!)  

و اما دلایل: (کد:از بالا به پایین؛یعنی احی:۱ و افی:۲ و...) 

۱)دلیل خاصی ندارد!  

۲)بدلیل اینکه اکثر حرفهایش بیمزه است!لقب دیگر وی نظر افکن میباشد.(از اونجایی که آپدیت وبلاگ چرندمون بروزه، لقبی که چند روز قبل بازی رفت اینتر بارسلونا برای افی  پیدا شد را براتان میگویم:آلوز  

۳) بچه عشق تاریخ و بخصوص هخامنشیان. القاب دیگر وی :کپک،پاچه خوار، قاچاقچی،اککو ... 

از توضیح دیگر القاب بدلیل زیاد بودن تعداد و احتمال کتاب شدن این صفحه معذوریم!  

۴)خرزن=خرخوان البته نه آنجور که شما فکر میکنید. بچه ی بامرامیه  

۵)در فوتبال چیزی بغیر شوت نمیشناسد!  

۶)داستانش دراز است. بگم شب میشه (البته حالا ساعت نزدیک یک شبه!)  

۷)بدلیل اینکه در عرض یک صدم ثانیه اخبار را از دانش آموزان به دبیر و برعکس و از هر دوی این کارکتر ها به تمام نقاط جهان صادر میکند. 

۸)چون مو های خود را هر یک قرن یکبار کوتاه میکند.نام واقعی وی آرتا میباشد .  

۹)چاق ترین بچه کلاس(همانگونه که میبینید ما در لقبگذاری برخی افراد از آرایه تضاد بهره بردیم) 

۱۰)خوب از اسمش معلومه دیگه!!! 

۱۱)خودمم! معلومه دیگه! بازم توضیح میخواین؟ بابا بذارین بخوابیم. فردا درس داریم.  

دیگر القاب:دلمه،دمبل،مسی  

۱۲)کمپانی منفی در کلاس و صادر کننده منفی اخلاقی در درس فیزیک   

۱۳)در روز حداقل ۲ بار باید به دستشویی برود.  

۱۴)بودن و نبودنش در هنگامی که دبیر صدایش نزن برای کلاس فرقی نمیکند چون در همه حال ساکت است و بی حرکت(حذف فعل به قرینه ی لفظی)  

۱۵)ماجرا دارد ...  

۱۶)چون همیشه درحال خنده است(بازهم آرایه بدرد بخور تضاد). لقب دیگر وی پارازیت است چون در تمام طول کلاس در حال  پارازیت ول کردن است!   

۱۷) حالتی وا رفته دارد!!!  

۱۸)پشت مو رو باش!!!(!!!)  

۱۹)چهره ای شبیه تصویر انتخاب شده برایش! دیگر القاب: سبز و خز  

۲۰)فردی که احتمال میرود با ماشین زمان از عهد دایناسور ها به این زمان آمده!  

۲۱) کتک خور حرفه ای! معروف به کهیر و به این دلیل ابی میگویند که صداش به یه متری هم نمی رسه 

۲۲)درسخوان،به خاشوالیس(اصطلاح محلی)،بالخاش،پاچه، پاچاکاماک،پویول و ... معروف است  

۲۳)بی دلیل  

۲۴)از ذکر دلیل و دیگر القاب بدلایل ویژه معذوریم(از قوه تخیل خود استفاده نکنید چون به فکرهای بد بد کشیده میشوید!)  

۲۵)دلیلی ندارد

   

ممنون از شما.البته از سینا هم ممنونم که بجای من که وقت نداشتم، کار تایپ رو برام انجام داد. 

نظر بدین.   

مخلصتان علی