قلم بر قلب سفید کاغذ می گذارم و فشار میدهم تا انشا ام آغاز شود. سال گذشته سال بسیار خوبی و پر برکتی میباشد. سال گذشته پسر خاله ام زیرچرخ تریلی رفت و له گشت و ما در مجلس ترحیمش شرکت کردیم و خیلی میوه و خرما و حلوا خوردیم و خیلی خوش گذشت .
ما خیلی خاک بازی کردیم. من هر چی گشتم پسرخالهام را پیدا نکردم. در آن روز پدرم مرا با بیل زد، بدون دلیل !
من در پارسال خیلی درس خواندم ولی نتوانستم قبول شوم و من را از مدرسه به بیرون پرت کردند. پدرم من را به مکانیکی فرستاد تا کار کنم و اوستای من هر روز من را با زنجیر چرخ می زد و گاهی موقعها که خیلی عصبانی میشد من را به زمین میبست و دو سه بار با ماشین یکی از مشتریها از روی من رد میشد .
در سال گذشته ما به مسافرت رفتیم و با قطار رفتیم. من در کوپه بسیار پدرم را عصبانی کردم و او برای تنبیه من را روی تخت خواباند و تخت را محکم بست و من تا صبح همان گونه خوابیدم !
در سال گذشته ما به عید دیدنی رفتیم و من حدوداً خیلی عیدی جمع کرده ام، ولی پدرم همه آنها را از من گرفت و آنتن ماهواره ای خرید که بسیار بدآموزی دارد و من نگاه نمیکنم. پدرم در سال گذشته رژیم گرفته است و هر شب با دوست هایش آب و ماست و خیار میخورند و میخندند، گاهی وقتا هم آب با چیپس و ماست موسیر میخورند !!!
Some time before, I did need to buy a building for my firm but I didn't earn enough cash and could not buy anything. Thank goodness my mother proposed to try to take the credit loans at trustworthy bank. Thus, I acted that and was satisfied with my short term loan.
Be ghole aghaye rasekh navard
Some time before, I did need to buy a building for my firm but I didn't earn enough cash and could not buy anything. Thank goodness my mother proposed to try to take the credit loans at trustworthy bank. Thus, I acted that and was satisfied with my short term loan.
TNX 4 Ur @vice! we don't need it
mr rasekhnavard
thank you very much for tryiing and training our children.
i hope successfuly in your living.
عزیز! وبلاگ ایشون تو لینک هان این وب مال ایشون نیس که!