ب ای ها

وبلاگ رسمی بروبچ ب سمپاد رشت

ب ای ها

وبلاگ رسمی بروبچ ب سمپاد رشت

جریان «ماست» و باقی قضایا...! (ماجرای سوتی من!)

با سلام! امروز جمعه است و ۲ روز از نمایشگاه گذشته. آی لاو یو " پی ام....." ها؟ نه!

آها یادم اومد! امروز میخوام براتون از اتفاقاتی که در 2 شنبه (روز اول نمایشگاه) درباره یک "ماست!" افتاد صحبت کنم:

   صبح حدودا ساعت 8 بود. همه ی بروبچ مدرسه بودن و منتظر بودن که در رو باز کنن و همه برن سر غرفه هاشون. طبق معمول من که همیشه همه جا اصولا دیر میکنم خونه بودم و داشتم سشوار میکشیدم و هر 3 دقیقه یکبار صدای مادرم رو میشنیدم که میگفت " گوشیت که تو شارژه داره زنگ میخوره!" بله! بچه ها هر ۱ دقیقه یکبار زنگ میزدن که "کجایی؟ چرا هنوز نیومدی؟" یا مثلا "علی داری میای دستکش بیار" یا مثلا "علی سینی فلزی یادت نره" یا "شکر فراموش نشه". باور کنید هیچ کدوم اینا رو قبلا نگفته بودن من آماده کنم و همه همون لحظه به ذهنشون می رسید! ( فقط خدا رو شکر می کنم که این نمایشگاه مدرسه بود اگه مثلا طرح ما تو نمایشگاه ژنو می رفت فکر کنم باید رشت رو درسته میکندم میاوردم سر غرفه میذاشتم!)

خلاصه یکی از این افراد که به من زنگ زد احی بود یا همون سینا ی خودمون! زنگ زد و من شنیدم که گفت :علی داری میای «ماست» بگیر. صدا هم هر ۲ ثانیه قطع و وصل میشد (( لازم بذکر است ایرانسل برترین اپراتور در خاور میانه: دینگ دینگ دینگ، دینگ دینگ دینگ دینگ،دو دیدونگ! (ملودی آخر آگهی!) ))

من هم هی ازش میپرسیدم:"سینا ماست؟! مطمئنی ماست میخوای؟! " بعد اون گفت: آره !کلاس داره!

من هم گوشیو گذاشتم و گفتم " حتما داره شوخی میکنه میگه کلاس داره! یا شاید یه آزمایش جدید پیدا کرده که میخواد سر غرفه انجام بدیم و توش از ماست استفاده میشه!" خلاصه خریدم و رفتم مدرسه آزمایشگاه شیمی. مواد رو تحویل احی دادم و دیدم همه از من میپرسن اون ماست چیه گرفتی؟ به احی گفتم خودت گفتی بگیر منم گرفتم دیگه! حالا آقای قدسی و نوروزی( دبیر های شیمی مرکز) هم دارن مارو نگا می کنن. دیدم قیافه احی شده عین علامت سوال! گفتم بابا خودت پشت تلفن گفتی ماست بگیر کلاس داره! بعد گفت: بابا من گفتم «ماسک» بگیر کلاس داره. بعد همه خندیدن و آقای نوروزی گفت آخه ماست کجاش کلاس داره؟! من هم طبق عادت تمام کسانی که ضایع میشن شرو کردم به دلیل تراشی و اینا. ( به هر حال سوتی رو وقتی دادی دیگه تموم شده! جمع و جورش نمیشه کرد!!!).خلاصه ساعت ۱ شد و وقت نهار. منم که رابط غرفه شیمی بودم با هزار زور و زحمت نهار رو گرفتم و به بچه ها رسوندم. حدود ساعت ۲ که تو حیاط نشسته بودیم و من و میر فلاح هم ترتیب ماست رو داده بودیم(تشویق نفرمایید!)، بچه ها پیشنهاد کردن که این ماجرای سوتی صبح رو تو وب بذار. من هم گفتم مطلب(!) بدون عکس نمیشه که. پلاستیک ماست رو روی زمین گذاشتم و داشتم گوشی رو واسه عکس آماده میکردم که یهو گوشی از دستم افتاد دقیقا تو پلاستیک ماست و همه جاش ماستی شد! دیگه واقعا این ماسته سوژه شده بود! خلاصه بعد از پاک کردن گوشی و گرفتن عکس با سرویس رفتم خونه چون کلاس زبان داشتم و نمیتونستم بعد از ظهر پای غرفه بمونم.

امیدوارم حال کرده باشین. اینم عکس اون ماسته بغل پای میر(میرفلاح!)

نظر یادتون نره! بای تا های.......علی!

نظرات 17 + ارسال نظر
sara 1391,02,15 ساعت 17:35 http://sampadbreak.blogfa.com

یاد نمایشگاه خودمون بخیر!!!همش خاطره میشه!!
ایول.....
ممنون که خبرم کردی

علی: خواهش

نرجس 1391,02,15 ساعت 21:04 http://3awisegirls.blogfa.com

خیلی باحال بود!!!!!
فقط شانس آوردین که تو دیرتر از همه رفتی وگرنه دوستات سفارشاشونو به کی میدادن!!

پس خوب شد ما 3 شنبه اومدیم!!!وگرنه تو نبودی!!

نه بابا این ماجرا مال 2 شنبه بود

نرجس 1391,02,15 ساعت 21:08 http://3awisegirls.blogfa.com

حالا حتما باید از ماسته عکس میگرفتین؟؟
آخه ما که میدونیم ماست چه شکلیه!
مثلا از موبت که افتاد تو مسات عکس می گرفتی (با موبایل یکی دیگه)
یا یجوری عکس مینداختین خودتونم باشین!

اومدم بقول آرین از عکاسی با الگوی حجاب (مث شما) پیروی کنم. تازه عکس هم هنری شد!
شما که ما رو دیدین. ما شما رو ندیدیم(دیدیم یادمون نمیاد چون 3 شنبه تقریبا بالای 100 تا دختر اومدن سر طرحمون) پس شما باید عکس بذارین(البت در آینده مثلا بابت اردو میزاریم. اگه هم میخوای عکسامونو ببینی برو تو اون لینکایی که بهت دادم تو شبی در مدرسه)

نگار 1391,02,15 ساعت 21:27 http://3awisegirls.blogfa.com

اتفاقا اومده بودم وبلاگتون بگم خاطره ی نمایشگاهو بذارین!
حالا ما هم نظرهای خیلی خیلی گرامی مون رو اعلام میداریم!!(احتمالا فردا چون متنش بایداز من و نرجس و اون 2 تا فیلتر بشه!)

بــــــلــــــــه!

مرتضی 1391,02,16 ساعت 13:06

کاش میگفتی از گوشیه ماستی یه عکس میگرفتم

علی: راس میگفتی. از گوشی میگرفتیم بهتر بود. حالا تو اونا رو یادت نره بیاری فردا!!!

جالب بود
عکس این ماسته هم باحاله

خیلی جالب بود واقعا حسرت میخورم امسال نمایشگاه نبودم

علی: البت همچین مالیم نبود! من حسرت میخورم بودم!

دریا 1391,02,16 ساعت 16:46 http://33333434.blogfa.com

چه گوش شنوایی هم داری!!!ماست و ماسک!!!

علی: مرسی! از ایرانسل هم باید تشکر کرد که. این پست وب رو مدیونشیم!

نرجس 1391,02,16 ساعت 23:56 http://3awisegirls.blogfa.com

همه شونو دیدم!!! (اون پستایی که لینکشونو دادی)

علی: مرسی

نرجس 1391,02,17 ساعت 00:41 http://3awisegirls.blogfa.com

باید بگم؟؟!!
نمیشه نگم؟؟
یعنی تو نمی دونی؟؟
میدونی من الآن بگم بعدش ممکنه خفه ام کنن؟؟

یه نظر کلی دارم!!!
زیبایی یه چیز نسبیه!! نمیشه حدومرز گذاشت!
بعدشم سلیقه ها فرق می کنه!
ممکنه یکی از نظر من خیلی خوشگل باشه ولی یه نفر دیگه خوشش نیاد!

علی: الان میخواستم تحت فشارت بذارم
راستی من واقعا نمیدونم!

نگار 1391,02,17 ساعت 15:55 http://3awisegirls.blogfa.com

پس قابل توجه میرزایی ها:
از این به بعد تو طرحاتون از ماسک استفاده نکنین که هدفتون برای همه آشکاره!!

ولی خوبه که اعتراف کردین!!آفرین آفرین!

علی: البت یه آزمایش سینا "کشف" کرد که اون واقعا نیاز به ماست داشت.....نه ببخشید ماسک!

mehrdad cena 1391,02,17 ساعت 17:59

علی خوشم میاد که درمورد خودت راست میگی.
کلا تو دیر میکنی.یادش به خیر سال سوم من و میر و لاج و بی بلوغ سه ساعت جلو در خونتون وایمیسادیم تا بیای پایین!

علی: آخ نگو که دوباره دلم میخواد برگردیم اون موقع.....چه دورانی بود!

علیرضا(کپک) 1391,02,17 ساعت 20:15

کلا امسال نمایشگاه بد بود
با لحجه استاد صفری بخون یابو

علی: نسبتا آره

تاجی 1391,02,18 ساعت 00:38 http://saeedtaji.blogfa.com

سلام بر تیز هوش گرامی
این سوال که خیلی آبکی بود
من اونرا از یک سایت کپی کرده بودم و در وبلاگم قرار داده بودم و نگاه نکرده بودم که جواب اشتباه داده از اینکه من را مطلع کردید کمال تشکر را دارم.

قربون شما

mehrdad cena 1391,02,18 ساعت 16:16

سال بعد دوباره مخ اشرف خانیو بزنیم با همون بروبکس سرویس تشکیل بدیم.

یه جوری نوشتی مخشو بزنیم هرکی ندونه فک میکنه ..........
عجبا!
میمیری بگی "بهش میگیم"؟؟
آسون تره ها!!

آقا ماهم یه چیزی گفتیما....
البته از شوخی گذشته یه چیزی گفتم که علی نه نگه!
تو یکی از آزمایش ها که خودم کشف کردم و (علی میدونه!!!) دود سمی حاصل میشد.
بیشتر واسه این بود.
درضمن بروبچ منو میشناسن که کارای ذکر شده توسط دوستان رو انجام نمیدم! و گفتم کلاس داره ولی واسه داور!!
(برای اطلاعات بیشتر به روزنامه های کثیر النتشار و علی و آرین مراجعه کنید!)

نرجس 1391,02,18 ساعت 18:17 http://3awisegirls.blogfa.com

شما واقعا میخواستین مارو به کشتن بدین؟

اگه اون آزمایشو انجام میدادین چی؟؟؟!!!!

بعد خودتون ماسک میزدین ولی ما باید دود سمی تنفس میکردیم؟؟؟

ولی این قضیه ی ماست خیلی کاربرد داره! مرسی!!
هرچی میشه میگیم " ماست بزن کلاس داره"

ok

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد