ب ای ها

وبلاگ رسمی بروبچ ب سمپاد رشت

ب ای ها

وبلاگ رسمی بروبچ ب سمپاد رشت

خاطرات یک استاد!!!!

گفتم امروز خاطرات یک استاد رو براتون بزارم جالب باشه 

آشنایی: من استاد ریاضیات هستم که به صورت حق التدریسی در چند دانشگاه تدریس می کنم و نوشته های زیر خاطرات این کلاس ها هست. 

خاطره اول: 

از اول کلاس می گفت و می خندید و هیچ راهی برای ساکت کردنش نبود پس من با خودم فکر کردم که یک روز جلوی همه دانشجو ها حالشو بگیرم.  

یک روز پس از تموم شدن تدریس از همه پرسیدم"کسی سوالی نداره؟همه متوجه شدین؟" 

و دیدم کسی حرفی نمیزنه پس از اون پرسیدم "شما چطور؟" اون گفت" نه استاد، متوجه شدم" 

بعد من گفتم" خیالم راحت شد چون شما مینیموم مطلق کلاس هستید اگر شما متوجه شدید پس همه ی کلاس متوجه شده!!!" 

این جوری بود که کاری کردم دیگه جرئت نکن توی کلاس من شوخی و خنده بکنه. 

خاطره دوم: 

وقتی که شما دارید یک مبحث زیبای ریاضی رو برای دانشجو ها باز می کنید و از تدریس دارید اوج لذت رو می برید وقتی تدریس تموم میشه و منتظر سوالات دانشجویان هستید و اولین سوال پرسیده میشه"استاد، این مبحث توی امتحان می یاد؟"

و شما جواب می دید" بله! 2 نمره سوال می یاد" 

و اون میگه" پس هیچی، جای نگرانی نیست!!!" 

شما اعصابتون خرد میشه و فکر می کنین داشتید برای .... توضیح می دادید. 

این بود خاطره های من اگه وقت شد بازم خاطراتمو ادامه میدم. 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد